چند ماه قبل از شهادت حاج قاسم و ابومهدی مهندس در فرودگاه بغداد، مثلث آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی با کمک دلارهای مرتجعین منطقه، فتنهای بزرگ را در عراق و لبنان برافروخته و سپس به بهانه ماجرای بنزین، دامنه آتشافروزی را به داخل ایران کشاندند. راهبرد دشمن در آن روزها ایجاد دو دستگی در داخل بود،شهید سلیمانی با نثار جان شریفش نقشه دشمن را بر هم زده و باعث ایجاد برانگیختگی عمومی شد. حماسه شهادت حاج قاسم موجی بزرگ در منطقه ایجاد کرده و سنگرهای جبهه مقاومت را مستحکمتر کرد. دونالد ترامپ پس از شهادت حاج قاسم در یک کنفرانس خبری مدعی شد که واشنگتن با این ترور موازنه منطقه را تغییر داده است. البته بعدها دشمن ضربات سخت تری نسبت به گذشته خورده و مجبور شد شبانه از فرودگاه کابل سنگرها را خالی کرده و فرار کند.
ویل اسمیث تحلیل گر ارشد آمریکایی درباره استراتژی نامفهوم ترامپ در ترور و شهادت حاج قاسم در نشنال اینترست مینویسد: «در ژانویه سال ۲۰۲۰، چند روز پس از ترور حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و متعاقباً پاسخ ایران به این اقدام دولت آمریکا که با شلیک دهها موشک به پایگاه «عین الاسد» و زخمی شدنِ بیش از ۱۰۰ نظامی آمریکایی همراه بود، مایک پمپئو وزیر خارجه وقت آمریکا به ایرادِ یک سخنرانی با عنوانِ «احیای بازدارندگی: نمونه ایرانی» پرداخت. پمپئو در جریان این سخنرانی خود ادعا کرد که ترور شهید سلیمانی، بار دیگر بازدارندگیِ آمریکا در برابر ایران را متوازن ساخته است. با این حال، با افزایشِ انجام حملات علیه نیروهای آمریکاییِ مستقر در عراق، اینطور مشخص شد که اساساً ادعاهای پمپئو اعتباری نداشته و نباید به آنها توجهی کرد. در ادامه این گزارش آمده است که اکنون بسیاری فهمیدهاند که سواستفاده ترامپ از قدرتِ اجرایی خود و صدور فرمان ترور حاج قاسم سلیمانی موجب شد تا آمریکا در ادامه راه با بحرانهای گستردهای رو به رو شود که تبعات آن حتی در شرایط کنونی نیز آمریکا را شدیداً دچار مشکل کرده و میکند».
به نظر میرسد آمریکاییها گمان میکردند با حذف فیزیکی حاج قاسم میتوانند سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران را تحت الشعاع قرار داده و عملیاتهای قطری را به تحرکات ضمنی تغییر راهبرد دهند. اما ایران برگی را رو کرد که هیچ کدام از مقامات آمریکایی و اندیشکده های امنیتی در خیال خود نیز آن را تصور نمیکردند! تهران سیاست «تهید در برابر تهدید» و «اقدام در برابر اقدام» را جایگزین نقشه پیشن کرد.
ایلان گولدنبرگ مدیر برنامه امنیت خاورمیانههای آمریکا در این باره مینویسد: «با توجه به افزایشِ تصاعدیِ انجام حملات علیه نیروهای آمریکاییِ مستقر در عراق و منطقه پس از ترور ژنرال سلیمانی، این ادعای مایک پمپئو که این موضوع (ترور سلیمانی) بار دیگر معادله بازدارندگی در روابط ایران و آمریکا را متعادل کرد و مانع از انجام حملات بیشتر علیه نیروها و منافع آمریکا شد، سست بودنِ خود را کاملاً نشان داد. ایران نه تنها به ترور ژنرال سلیمانی از طریق حمله موشکی گسترده پاسخ داد بلکه عملاً راهبرد اساسی خود را بر پایه اخراج کامل نیروهای آمریکایی از منطقه تعریف کرد. به عبارتی قابل فهم پس از شهات حاج قاسم نه تنها از تعداد عملیاتهای بزرگ منطقهای ایران کاسته نشد؛ بلکه هستههای کوچک مقاومت در منطقه افزایش یافته و عملیات ملکولی جای اقدامات یکپارچه را گرفت؛ آمریکاییها این بار از جایی ضربه میخوردند که انتظار آن را نداشتند. ضربه به پایگاه تنف در سوریه و نیز عملیات بزرگ و استراتژیک در پایگاه نظامی الحریر بخشی از اقدامات مقاومت مردمی منطقه در مقابله با ارتش تروریستی آمریکا بود. ساختار سیاسی و امنیتی آمریکا در برابر اقدام ایران دچار «شوک و بهت» گردید. این تحرکات از سوی رزمندگان مقاومت اضطراب عجیبی در میان قاتلان حاج قاسم در واشنگتن؛ لندن و تل آویو را فراهم کرد.»
ترامپ به دنبال آن بود تا از طریق «دیپلماسی اجبار»، «تهدید» و «ترور» زمینه اعمال فشارهای سیاسی گسترده علیه ایران را فراهم آورد. او پیش از آنکه به سراغ ایران بیاید؛ این استراتژی را روی عربستان سعودی؛ اردنیها و مراکشیها آزمایش کرده و جواب مثبت گرفته بود؛ تاجرآمریکایی گمان میکرد میتواند به شیوه گانگسترها با زور و فشار شکل بازی را بر هم بزند؛ این تصور خیلی زود به هم خورد!
ترامپ خیلی زود متوجه شد که سازوکارهای تصمیمسازی استراتژیک آمریکا در برابر کشورهایی همانند ایران امکان اجرا ندارد. چهل روز، پس از شهادت حاج قاسم برخی منابع آمریکایی از جمله «ان بی سی» اخباری را منتشر کردند که نشان میداد که کمتر از ۴۸ ساعت بعد از تهدید سردار سلامی، یکی از ارشدترین مقام وزارت دفاع آمریکا پس از خروج از ساختمان پنتاگون مورد تعقیب امنیتی قرار گرفته است. جالب است که ابعاد این تعقیب امنیتی هنوز برای خود آمریکاییها نیز مشخص نیست.»
«فرد فلیتز» از مرکز سیاست امنیتی آمریکا در برابر ترس امنیتی شدید در کاخ سفید از انتقام سخت مینویسد: «تضادهای حزبی و رقابتهای فردی در بسیاری از مواقع شکلبندیهای امنیت منطقهای آمریکا در خاورمیانه را تحتالشعاع خود قرار داده و این امر مخاطرات آینده در روابط کشورها را افزایش میدهد. واقعیت آن است که یکی از دلایل اصلی تأخیر ایران در اعاده دیپلماسی هستهای و مذاکرات منطقهای مربوط به بحرانهای امنیت منطقهای بوده که از دوران ترامپ آغاز گردیده و تداوم یافته است.»
روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی درباره ابعاد ترور حاج قاسم نوشت که ایرانیها با وجود ضربه سنگین به پایگاه عین الاسد و موشک باران آن هنوز انتقام سخت را از آمریکاییها نگرفتهاند. این روزنامه نوشت که در یکی از دیدارهای مصطفی کاظمی از ایران مقامات تهران به او گفتهاند که ما هنوز انتقام نگرفتهایم.
چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رویکرد دشمن در برابر جهوری اسلامی ایران در مثلث تهدید به جنگ؛ تحریم؛ ترور تغییر نکرده است؛ سال 2003 در حالی که ایران تنها 300 سانتریفیوژ داشت؛ فشار غلط آمریکاییها با اعمال تحریم باعث پیشرفتهای بزرگ کشور در زمینه هستهای شد؛ پس از آن پاسخ به تهدید دشمن را با ایجاد یک اسکادران موشکی و بالستیکی بزرگ در منطقه داده و ترورهای کور دانشمندان ما را روز به روز قویتر از گذشته کرد. نشنال اینترست در آخرین گزارش امنیتی خود از منطقه مینویسد: «باید پذیرفت که ترور ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس، بیش از آنکه به تقویت منافع آمریکا در منطقه و جهان ختم شود، عملاً آمریکا را در موقعیتِ به مراتب خطرناکتری در مقایسه با زمانِ حیات این دو فرمانده وارد کرده است. در شرایط کنونی، آمریکا بخش قابل توجهی از توان خود را معطوف به حراست از پایگاههای نظامیاش در خاک عراق و همچنین حفاظت از جان نظامیان خود میکند. جدای از اینها، اوج گیری تنشهای امنیتی در داخل عراق نیز در سطحی کلان، منافع آمریکا را عمیقاً به خطر انداخته است. »
کیت مکنزی فرمانده نیروهای تروریست سنتکام به تازگی اعلام کرده که انتظار دارد حملات علیه نیروهای آمریکایی در آینده بیشتر هم شود. دشمن گمان میکرد که با ترور به شهادت رساندن فرماده نیروی قدس ایران را به کشوری منزوی، کنترل شده و خنثی تبدیل میکند؛ اما تئوری «مهار با هدف نرمال سازی» نتیجه عکس داد؛ حالا این آمریکاییها هستند که برای حفظ جان سربازان خود در افغانستان باید تا کمر پیش فرماندهان نیروی قدس خم شده و نامههای بدون پاسخ بفرستند. این برتری در مهار دشمن بخشی کوچک از ثمرات خون حاج قاسم و یارانش در فرودگاه بغداد است؛ مسیر شهید پیروز این گونه ترسیم شده است.
ارسال نظرات